سفر به فرانسه
یکی از خاطرات سفر به فرانسه یک شب برای دیدن کلیسایی که در بالای ارتفاع قرار داشت ئ از انجا به کل پاریس دید داشت این عکس ایفل را من از همانجا گرفتم جگگپمعیت زیادی انجا بود که روی پله هل نشسته بودند سرباز ها با یوزی در دست اماده همه را زیر نظر داشتند یعنی کل شهر پر یود از افراد نظامی یک(از ترس داعش)یک دفعه دیدم پسری عرب می دود و چهار تا نظامی برای دستگیری اون می دویدند پسر من که فرار کرد منم میخکوب شده بودم و صحنه را تماشا می کردم تا اینکه چهار نفر را دستگیر کردند که مخفیانه مشروب می فروختند.کنار برج ایفل و یا هر جا می رفتی اماده باش بود و کلی همه را بازرسد می کردند .
سفر کوتاه بود و نمی شد همه جا را دید.
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و نهم مهر ۱۳۹۵ ساعت 13:51 توسط fatemeh
|
سلام.من یک زمانی خیلی تنها بودم.تنها وبلاگ به دادم رسید و من را از تنهایی نجات داد .حالا دوست تنهایی های من همین وبلاگ است باهاش حرف می زنم و با وبلاگ به دنیای درونم می روم